مادرم مهریه را سنگین گرفت....
هیچکدام موافق نبودیم،ولی اسماعیل به خاطر مادر سکوت کرد و گفت:من چه زیاد چه کمش را ندارم.یک وقت مهرت را نخواهی شرمنده ام کنی....
همان وقت قبل از اینکه وارد سند ازدواج شود.........مهرم را بخشیدم...
همسر شهید اسماعیل دقایقی